به مناسبت چهارم شعبان؛
سالروز ولادت ماه منیر بنی هاشم، حضرت ابوالفضل(ع)
چهارم شعبان المعظم مصادف با ولادت ماه منیر بنی هاشم، حضرت ابوفاضل سلام الله علیه است که حضرت امیر(س) آن حضرت را عباس نامیدند.
چهارم شعبان که از راه می رسد، گویی عطر وجود عباس بن علی علیهما السلام را با خود در فضا می پراکند و دل مشتاقانش را لبریز از شعف و شادمانی می کند. روز میلادش شادی ای همراه با بغضی که یادآور تشنگی و ادب و بزرگ منشی اش است وجودت را فرا می گیرد و تو به نشانه احترام به ساقی عطشان دشت نینوا دست ادب بر سینه می گذاری و می گویی السلام علیک یا قمر بنی هاشم و حال برای آنکه بیشتر درباره آقایت بدانی متنی کوتاه از زندگی آن بزرگوار از نظر می گذرد:
در روز چهارم شعبان سال ۲۶ هجری خانه امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) به قدوم نوزادی منور شد که «عباس» نام گرفت؛ کودکی که به دلیل چهره زیبا و شخصیت برجسته ای که داشت به « قمر بنی هاشم» ملقب شد. عباس بن علی بن ابیطالب(ع)، مکنّی به «ابوالفضل» در سال ۶۱ هجری در واقعه عاشورا به شهادت رسید. سنّ مبارکش را هنگام شهادت ۳۴ سال نوشته اند. از این مدت ۱۴ سال با پدرش امیرالمؤمنین (ع) و ۹ سال با برادرش امام مجتبی(ع) و ۱۱ سال با امام حسین(ع) زیست.
مادرش فاطمه دختر حزام از نسل بنی کلاب، مکنّی به «ام البنین» است که پس از شهادت حضرت فاطمه(س) به پیشنهاد عقیل، امیرالمؤمنین(ع) او را به همسری برگزید، چرا که آن حضرت از عقیل خواستار همسری از تبار دلاوران نامآور شد تا فرزندی دلیر و شجاع برای او آورد و عقیل ام البنین را به آن حضرت پیشنهاد کرد. ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود که همگی به سال ۶۱ هجری در واقعه جانگداز عاشورا در رکاب اباعبدالله(ع) به شهادت رسیدند.
نامگذاری حضرت عباس (ع)
هنگامی که حضرت ابوالفضل(ع) به دنیا آمد، امّ البنین قنداقه او را به دست امیرالمؤمنین(ع) داد تا بر وی نامی بگذارد. حضرت وی را در آغوش کشید و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد. سپس در گوش راست وی اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آنگاه به ام البنین فرمودند: «او را چه نام نهادی؟» امّ البنین با کمال ادب عرض کرد: «من در هیچ امری بر شما سبقت نگرفته ام. هر نامی که می پسندید بر وی بگذارید». حضرت فرمودند: «من او را به نام عمویم، عباس نامیدم.»
واژه عباس، صیغه مبالغه از ماده «عبس» است که به معنی گرفتگی چهره است. حضرت ابوالفضل(ع) از مصادیق بارز «أشدّاءُ عَلَی الکفار» است. وی بر دشمنان حق، عبوس و خشن و در جنگ با آنان غیور و دلاور بود. این نام از همان دوران، نشانگر شهامت و صلابت ابوالفضل(ع) بود. مرحوم علامه حائری در کتاب معالی السِبطین می نویسد: «امیرمؤمنان (ع) او را از این رو عباس نامید که به شجاعت، شکوه، صولت و خشم او در پیکار با دشمنان آگاهی داشت. دشمنان در برابر او لرزه بر اندامشان می افتاد و صورت هایشان از ترس او رنگ در می باخت. او قهرمانی بود که شجاعت را از پدرش به ارث برده بود و بینی گمراهان در برابر او به خاک مالیده می شد.»
گریه حضرت امیر (ع) در ولادت عباس (ع)
پس از اینکه حضرت علی(ع) فرزند خود را عباس نام نهاد، دست های او را بوسیدند و اشک بر صورت نازنینشان جاری شد. ام البنین حیرت زده پرسید: «چرا گریه می کنید؟ مگر دستان فرزندم عیبی دارد؟» حضرت فرمودند: «گویی هم اینک می بینم که این دست ها روز عاشورا در کنار شریعه فرات و در راه یاری دین خدا قطع شده است.«
شش مقام برای حضرت عباس (ع) در کلام امام هادی (ع)
حضرت عباس از معدود غیرمعصومین هستند که از معصوم برای ایشان زیارتنامه صادر شده است. از حضرت امام صادق(ع) زیارتنامهای برای حضرت ابوالفضل(ع) روایت شده است، همچنین در زیارت ناحیه مقدسه در مورد حضرت عباس(ع) به صورت اختصاصی بیانات بلندی وجود دارد و حضرت اباالفضل(س) مورد مدح حضرات معصومین قرار گرفته اند و این به سبب غرق بودن حضرت عباس(ع) در معرفت به ولایت است. برخلاف آنچه که بعضاً در بین عوام و برخی ناآگاهان رایج است که حضرت عباس(ع) به خاطر جانفشانی برای برادر به این جایگاه دست یافت باید گفت که خیر؛ این فضیلتی برای حضرت عباس(ع) نیست چرا که بسیار افراد هستند که حاضرند جان خود را برای برادر فدا کنند و لحظهای برادر خود را رها نکنند، لذا اگر حضرت عباس(ع) عظمتی پیدا کرد نه به سبب فداکاری در راه برادر بلکه به سبب شناخت و معرفت کامل و یقین نسبت به مقام ولایت در زمان خود و فداکاری در راه ولایت بود.
اوج شخصیت حضرت عباس(ع) به دلیل بصیرت نافذ ایشان است چرا که امام صادق(ع) وقتی که میخواهند از عموی خویش یاد کنند، با اینکه حضرت عباس(س) فضیلت های بسیاری دارند اما در مورد ایشان میفرمایند: کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی عَبْدِ .
امام سجاد(ع) نیز عموی خود عباس را چنین توصیف میفرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ عَمِیَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَةِ فی الْجَنَّةِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبیطالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَةِ». خدای عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آنکه دست هایش از پیکر جدا شد. آنگاه خداوند به جای آنها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند؛ همان سان که برای جعفر طیار قرار داد.
سلام امام زمان(عج) بر عباس (ع)
در زیارت نامه منسوب به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مشهور به زیارت ناحیه می خوانیم: «سلام بر عباس فرزند امیرمؤمنان(علیه السلام) که جانش را در راه مواسات با برادرش تقدیم فرمود و دنیایش را در راه تحصیل آخرت صرف کرد و جانش را برای حفاظت از برادرش قربانی فرمود».
«مواسی» یکی از القاب دیگر حضرت ابوالفضل(ع) است. او از همه چیز دل بریده بود و تنها به حسین(ع) دل بسته بود و همه هستی خویش را نثار او فرمود. همیاری، برادری و پیوند پرمحبت و تنگاتنگ او با امام حسین(ع) همچون همیاری و پیوند عاشق حقیقی به معشوق بود. حضرت عباس(ع) دارای دو فرزند به نامهای فضل و عبیدالله از لبابه دختر عبیدالله ابن عباس بن عبدالمطلب بود و نسل آن بزرگوار از طریق عبیدالله امتداد یافت. قمر بنی هاشم، سقاء، علمدار، العبد الصالح، المواسی الصابر، المحتسب، از القاب آن حضرت به شمار می رود.
حضرت ابوالفضل (ع) توفیق آن را پیدا کردند که از محضر چهار معصوم علیهم السلام بهره مند شوند. پدر عظیمالشان ایشان حضرت امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و همچنین امام سجاد(ع). حضرت عباس برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) همچون امیرالمؤمنین(ع) برای پیامبر(ص) بود. در نقل های معتبر تاریخی و حدیثی آمده است که حضرت علی(ع) نماد اقتدار اسلام در عصر پیامبر(ص) بودند و در غزوات پیامبر(ص) همیشه پرچم اصلی سپاه اسلام را حمل و پیشاپیش سپاه اسلام حرکت می کردند. اینکه به حضرت عباس (ع) علمدار گفته می شود به این دلیل است حضرت عباس(ع) پرچم اصلی سپاه امام حسین(ع) را در دست داشتند و در قلب سپاه قرار گرفته بودند.
عظمت حضرت عباس(ع) از اینجا تا حدی شناخته می شود که ایشان شجاعت حضرت امیر(ع) را به ارث برده بودند و آن حضرت در روز عاشورا به فرمان امام حسین(ع) دست به شمشیر نبرد؛ مگر جز یک مورد که زهیر و حر در محاصره قرار گرفته بودند و فرمان مطاع مقام ولایت را اجرا کردند. امام حسین(ع) از ایشان خواسته بودند که پرچم را در دست داشته باشند که اهل حرم وقتی نگاهشان به پرچم در دستان عباس(ع) میافتد قوت قلب پیدا کنند و بدانند این سپاه هنوز وجود دارد.
حضرت عباس(ع) بر میل طبیعی خود که جنگ با دشمنان ولایت است پای می گذارند و فرمان ولایت را اطاعت میکنند و وارد عرصه جنگ نمی شوند و شاهد شهادت عزیزان، برادران و اصحاب امام حسین(ع) میشوند و زمانی هم که همه یاران امام به شهادت می رسیدند و تنها حضرت عباس باقی ماندند به نزد امام حسین(ع) رفته تا اذن میدان بگیرند اما با این جمله امام مواجه میشوند که "برای طفلان تشنه آب بیاور"و حضرت عباس(ع) در هنگام آوردن آب به خیمه گاه، مورد هجوم سپاه عمر سعد قرار می گیرند و به شهادت می رسند و اینجاست که امام حسین (ع) با شهادت ایشان احساس تنهایی میکنند و می فرمایند "الان انکسر ظهری و قلت حیلتی".
شناخت مقام و جایگاه حضرت عباس(ع) در میان شهدای کربلا سخت و دشوار است، اما می توان به این جمله امام حسین(ع) "الان انکسر ظهری و قلت حیلتی"توجه کرد که چگونه با شهادت ۷۰ تن از یاران و فرزندان، چنین جمله ای را به زبان نیاوردند و تنها با شهادت حضرت عباس(ع) چنین جمله ای را گفتند، در حالی که حضرت عباس(ع) آخرین فرد از یاران بودند که با شهادت ایشان امام تنها و بی یاور شده بودند و فریاد "هل من ناصر ینصرنی" سر دادند.
دل سوخته ای می گوید: عباس، تنهای تنها ارتش حسین(ع) بود. آری حضرت عباس(ع)، زهرا سرشت و فاطمه تبار بود که با افتادنش از اسب، حضرت فاطمه زهرا(س) صدا زدند، عباس پسرم. این در حالی است که امام علی(ع) در روایتی می فرمایند: فرزندان من کجا و فرزندان رسول خدا(ص) کجا؟!