تأکید بر مأموریتهای مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
حفظ و تبیین اندیشه امام خمینی(ره)، رسالت مؤسسه در مواجهه با تحریف
حجتالاسلام دکتر کمساری ضمن اشاره به جایگاه قانونی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، بر مأموریتهای اصلی آن شامل گردآوری، تبیین و مقابله با تحریف تأکید کرد. وی ضرورت آشناسازی نسل جدید با اندیشه امام را از اولویتهای امروز دانست.
حجتالاسلام دکتر کمساری ضمن اشاره به جایگاه قانونی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، بر مأموریتهای اصلی آن شامل گردآوری، تبیین و مقابله با تحریف تأکید کرد. وی ضرورت آشناسازی نسل جدید با اندیشه امام را از اولویتهای امروز دانست.
متن بیانات حجتالاسلام، دکتر کمساری
نخست لازم میدانم از شما و خبرگزاری محترم فارس به جهت فراهم کردن فرصت این گفتوگو تشکر کنم. همانگونه که استحضار دارید، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) با فرمان مستقیم خود حضرت امام تشکیل شد. این مؤسسه در واقع با پیشنهاد مرحوم حاج احمد آقا خمینی به امام خمینی(ره) پایهگذاری شد. ایشان طی نامهای به امام، پیشنهاد ایجاد مرکزی را ارائه دادند که مأموریت آن حفظ، صیانت و راستیآزمایی آثار مربوط به حضرت امام باشد؛ نامهای که پس از دریافت، حضرت امام(ره) در ذیل آن با تشکیل این مرکز موافقت و فرمان تأسیس آن را صادر کردند.
این مؤسسه برخلاف بسیاری از نهادهایی که امروزه صرفاً با عنوان «تنظیم و نشر آثار» شناخته میشوند و بعضاً نیز باب روز شدهاند، جایگاه قانونی دارد. مأموریتها و ساختار مؤسسه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و پس از آن نیز ابلاغ رسمی شده است. در میان نهادهای رسمی کشور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، مرجعیت حقوقی و قانونی برای حفظ، تنظیم و نشر آثار حضرت امام را داراست. در واقع، مأموریتی که حضرت امام در ابتدا تعیین فرمودند، همچنان مسیر فعالیت این مؤسسه را مشخص میکند.
اکنون، در آستانه سالگرد تأسیس مؤسسه هستیم. این نهاد، چند ماه پیش از ارتحال حضرت امام تشکیل شد و بیش از ۳۶ سال از فعالیت مستمر آن میگذرد. طبیعی است که در دهههای نخست، وظیفه اصلی مؤسسه گردآوری و دستهبندی و حفظ فیزیکی اسناد و آثار حضرت امام بوده است. میلیونها برگ سند، نامه، پیام، سخنرانی، یادداشت و آثار تصویری که امروز در اختیار مؤسسه قرار دارد، محصول همان سالها تلاش دقیق و شبانهروزی است.
با توجه به جایگاه حضرت امام به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی، هر یک از این اسناد میتواند در شکلدهی به مسیر انقلاب یا حتی ایجاد موجهای جدید فکری و سیاسی اثرگذار باشد. از این رو، وظیفه امروز مؤسسه صرفاً انتشار فیزیکی این اسناد نیست، بلکه فراتر از آن، ترویج اندیشه امام و آشناسازی مخاطبان جدید، بهویژه نسل جوان، با خط فکری و سبک رهبری ایشان است.
امروز بیش از ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت کشور، کسانی هستند که در زمان رحلت امام خمینی(ره) هنوز به دنیا نیامده بودند. این واقعیت، مأموریت مؤسسه را سنگینتر میکند. این مسئله نه از سر کوتاهی، بلکه اقتضای زمان است. طبیعتاً نسلی که حضور فیزیکی امام را درک نکرده، برای درک اندیشه ایشان نیاز به واسطههای روشنگر و تبیینی دارد.
بنابراین، ما امروز فعالیتهای خود را در سه حوزه اصلی تقسیمبندی کردهایم:
نخست، حوزه گردآوری و حفظ اسناد و آثار حضرت امام(ره)
اگرچه کار گردآوری عمده در دهههای قبل انجام شده، اما همچنان ادامه دارد. هماکنون در حال تدوین و انتشار ویراست جدید صحیفه امام هستیم. از زمان انتشار نسخه قبلی تا امروز، اسناد و مدارک تازهای از اقشار مختلف مردم به دست ما رسیده است؛ از جمله نامههایی که امام به برخی افراد نوشتهاند، عکسهایی که در آلبومهای خانوادگی پنهان بوده و حتی مجازاتهایی که امام برای اشخاص صادر کردهاند. اینها به مرور به مؤسسه رسیده و همچنان گردآوری و حفظ حرفهای آنها ادامه دارد.
دوم، حوزه تبیین و جهاد تبیین
همانطور که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، «جهاد تبیین» یکی از وظایف مهم امروز ماست. این وظیفه در مورد حضرت امام، به شکل مضاعفی بر عهده مؤسسه است. نشر آثار، تنها به معنای انتشار کاغذی نیست؛ بلکه به معنای تبیین، روشنسازی، و ترویج تفکر امام در سطوح مختلف جامعه است. امروز وظیفه تبیین اندیشه امام، یکی از اصالتهای مهم فعالیت ما به شمار میرود.
سوم، مقابله با تحریف
به دلیل تأثیرگذاری بینظیر امام در تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام، تلاشها برای تحریف اندیشه ایشان نیز فراوان است. این یک قاعده تاریخی است: هرگاه یک تفکر یا شخصیت مورد اقبال مردم قرار گیرد، جریانهای مخالف برای تحریف آن به تکاپو میافتند. در صدر اسلام نیز همین اتفاق رخ داد. وقتی دشمنان نتوانستند اسلام را از میان ببرند، دست به تحریف آن زدند؛ ارزشها را تغییر دادند، فضیلتها را واژگون جلوه دادند، و کسانی را که فاقد فضیلت بودند، به عنوان الگو معرفی کردند. در شام، امیرالمؤمنین(ع) را نماز نخوان، راهزن، و حتی خارجی معرفی کردند! این همان شیوه تحریف است.
در مورد اندیشه امام نیز چنین خطری وجود دارد. ما امروز، خوشبختانه به لحاظ تحریف لفظی نگرانی نداریم. با انتشار صحیفه امام، چه صحیفه نور و چه ویراست نهایی صحیفه امام، این بخش به خوبی مستند و تثبیت شده است. اما آنچه جای نگرانی دارد، تحریف معنوی است. اینکه محتوای اندیشه امام را وارونه جلوه دهند، یا برداشتهای التقاطی و انحرافی از آن ارائه دهند، خطری جدی است که تنها بر دوش مؤسسه نیست، بلکه همه نهادها و مسئولان فرهنگی کشور در برابر آن مسئولاند.
امام در زمان حیات خود بارها نسبت به دو جریان هشدار دادند:
یکی جریان مقدسمآب و متحجر که در قالب انجمن حجتیه ظهور پیدا کرده بود، و دیگری جریان اباحیگر و لیبرال که سرسپردگی به غرب و شرق داشت. امام(ره) هر دو را به مردم معرفی کردند و خطرشان را گوشزد نمودند. یکی از دستاوردهای بزرگ حضرت امام، ارائه الگوی «اسلام ناب محمدی» در برابر «اسلام آمریکایی» بود؛ اسلامی که نه ظاهر متحجرانه داشت، نه محتوای لیبرالی.
ایشان تأکید داشتند که جریانهای افراطی و قشری از یک سو، و جریانهای اباحیگر و غربزده از سوی دیگر، هر دو مصداق اسلام آمریکایی هستند. امام با هر دو برخورد کرد؛ از تندروهای قشری گرفته تا جریان نفوذی در بیت قائممقام وقت رهبری. ایشان با هوشیاری تمام، جریان باند مهدی هاشمی را شناسایی و دستور برخورد با آن را صادر کردند؛ حتی به قیمت عزل قائممقام رهبری. این تصمیم امام، جراحی عمیقی در بدنه نظام بود و نشان از درک عمیق، شجاعت، و صداقت ایشان داشت.
ایشان در لحظه لحظه حیاتشان مراقب انحرافها بودند. در روزهای پایانی عمر نیز با اصلاح قانون اساسی، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و تعیین ساختارهای جدید، تلاش کردند که مسیر انقلاب در چارچوب اعتدال و عقلانیت اسلامی ادامه یابد.
امروز هم همین مسیر باید ادامه پیدا کند. ما دو میزان داریم: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی، که ثمره خون شهیدان ماست؛ و دیگری اندیشه حضرت امام، که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «روح جمهوری اسلامی» است. میزان درستی یا نادرستی راه ما، انطباق یا عدم انطباق با این دو معیار است. به هر میزانی که نگاه و عمل ما با سیره و اندیشه حضرت امام همخوان باشد، در مسیر صحیح انقلاب قرار داریم.
رهبران انقلابی جهان، آنانی که بر پایه یک انقلاب مردمی و فکری به صحنه آمدند، حاملان تفکری نوین و گاه تمدنی متفاوتاند. اما آنچه امام خمینی را از سایر رهبران سیاسی و مذهبی متمایز ساخت، نهفقط خاستگاه انقلابی او، بلکه دکترین بیهمتای تلفیق دین و سیاست با اتکای کامل به مردم بود. این نگاه، اساس اندیشه سیاسی امام را شکل میداد؛ اندیشهای که نه صرفاً در حوزه نظر باقی ماند، بلکه به الگویی عینی برای حکمرانی تبدیل شد. امام، در روزگاری که دین یا "افیون تودهها" شمرده میشد، یا به موزهها تبعید شده بود، دین را به صحنه بازگرداند و مردم را نیز پشتوانه دین قرار داد؛ بدینسان، حکومتی مبتنی بر ارزشهای الهی و فضایل اخلاقی را بنیان نهاد.
این مدل جدید حکمرانی، برخلاف دو الگوی رایج آن عصر که یا ریشه در شرقِ کمونیستی داشت یا در غربِ لیبرالی، نه از شرق اقتباس کرد، نه از غرب. امام بدون ابتنا بر قدرتهای جهانی، صرفاً با باور به مردم و نقشآفرینی آنان، انقلابی را رهبری کرد و آن را به پیروزی رساند. اما به گواه بسیاری از اندیشمندان، پیروزی انقلاب، آسانتر از حفظ آن بود. هنر امام این بود که در مرحله سلبی، به نفی استبداد، طاغوت و سلطه خارجی بسنده نکرد، بلکه در مرحله ایجابی نیز، مدلی ارائه داد که ملت را گرد هم آورد و آرمانهای الهی آنان را به حرکت درآورد.
در دوران هشتساله جنگ تحمیلی، که ایران زیر سنگینترین فشارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی قرار داشت، با محاصره زمینی، هوایی و دریایی، با موشکباران شهرها و بمباران شیمیایی جبههها، آنچه انقلاب را نگه داشت، نه صرفاً قدرت نظامی، بلکه سرمایه اجتماعی امام و انقلاب بود. شهدا در وصایای خود، پس از اقرار به توحید و شهادتین، نخستین توصیهشان «تبعیت از امام» بود. این، نشاندهنده پیوندی عمیق میان امام و مردم بود؛ پیوندی که حتی دشمنانش نیز زبان به اعتراف گشودهاند: «الفضل ما شهدت به الأعداء». امروز، دوست و دشمن، به صداقت، پاکی، درایت و شجاعت امام اذعان دارند.
با اینهمه، امام هنوز در میان خواص و عوام، آنگونه که باید شناخته نشده است. یکی از آسیبهای جدی در شناخت شخصیت امام، نگاه سطحی، کاریکاتوری و سلیقهمحور است؛ نگاهی که یا بخشی از شخصیت امام را بزرگ و بخشی را کوچک میکند، یا نسبتهای نادرستی به او میدهد. برای شناخت درست امام، باید او را «منظومهای» دید از افکار، کنشها، باورها و فضایل، نه چهرهای تکبُعدی. امام هم فقیه بود، هم فیلسوف، هم عارف؛ و کمتر عالمی را میتوان یافت که این سه حوزه متفاوت را با هم تلفیق کرده باشد. بسیاری از بزرگان دین یا در علوم نقلی برجستهاند، یا در علوم عقلی، یا در سلوک شهودی؛ اما امام شخصیتی بود که در همه این عرصهها استاد و صاحبنظر بود. همانگونه که برخی علما صرفاً فقیهاند و برخی فیلسوف و برخی اهل عرفان، امام همه اینها را در یک شخصیت جمع کرده بود؛ نه بهصورت تفکیکی، بلکه با مشربی تلفیقی.
این جامعیت علمی و روحی، امام را از سایرین ممتاز میسازد. بهویژه آنکه ریشههای اندیشه سیاسی امام، برخاسته از مبانی عرفانی اوست. در عرفان امام، ولایت، تجلی اراده الهی در صحنه حیات اجتماعی است. لذا شناخت امام، نیازمند فهم این مبناست: امام یک شخصیت ترکیبی است، جامعالشرایط است؛ همزمان که به نقش مردم ایمان داشت، همه چیز را در طول اراده الهی میدانست.
زمانی که در هواپیما، در مسیر بازگشت به وطن، از امام پرسیده شد: «چه احساسی دارید؟» با بیتفاوتی پاسخ داد: «هیچ». کسی که همه وجودش را برای مردم گذاشته، چنین پاسخی میدهد. آنگاه برخی مدعیان که خود را آلترناتیو امام میپندارند، به صراحت میگویند که اگر بین سلامت فرزندشان و سرنوشت یک ملت مخیّر شوند، فرزند خود را ترجیح میدهند. امام اما خود را فدای مردم کرد، حتی در شرایطی که کمتر مرجع تقلیدی در معرض اعدام قرار داشت، او چنین بود. به ترکیه تبعید شد؛ آن هم به کشوری لائیک، که حتی اجازه ندادند لباس روحانیت بپوشد. اما امام گفت: «من هدفم چیز دیگری است». سپس به نجف رفت و سالها در تبعید بود؛ فرزندش را در مسیر انقلاب از دست داد، اما خم به ابرو نیاورد.
امام به هیچچیز جز خدا نمیاندیشید. وقتی در تاریکی شب، ماشین حامل امام برای انتقال او به تبعید، در جادهای ناشناس توقف میکند، یکی از همراهان از امام میپرسد: «ترسیدید؟» و امام پاسخ میدهد: «به قلب خودم مراجعه کردم؛ خدا میداند ذرهای ترس در وجود من نبود». این جمله، تنها از یک عارف برمیآید. مگر میتوان حفظ جان را، که امری غریزی است، با ارادهای الهی چنین مهار کرد، جز آنکه صاحب سلوکی عمیق و خالصانه باشد؟
شخصیت جامع امام، نهتنها در بُعد فقهی و عرفانی، بلکه در میدان سیاست نیز تجلی دارد. امام، اگرچه با استکبار و ظلم سهگانه (استبداد، استعمار، استثمار) بیمحابا میجنگید، اما با مخالفان و منتقدان خود نیز سعهصدر داشت. حتی در مواجهه با جریان نفاق و شخص بنیصدر، تا زمانی که به قیام مسلحانه نرسیده بودند، امام مدارا میکرد، نصیحت مینمود، از در گفتوگو درمیآمد. اهل مذاکره و موعظه بود، اما اهل سلطهپذیری نبود. او عزت نفس ملت ایران را با هیچ معاملهای تعویض نمیکرد.
در زمانهای که برخی از حکام عرب به نشانه «عزت»، سرافکنده نزد دشمنان میروند و به تعبیر خود ترامپ، همچون گاو شیرده دوشیده میشوند، امام الگویی از استقلال، حریت و عزت را به نمایش گذاشت که همچنان راهنمای ملتها و بیداری اسلامی است.
به نظر من، رسالت مؤسسه در دورهی جدید، پیوند دادن نسل دهه هشتاد با امام است. در سؤال قبلی نیز بهنوعی به این نکته اشاره کردم. واقعیت این است که نسل امروز ما، اساساً با امام آشنا نیست. این مسئله تا حدی طبیعی است؛ چراکه این نسل، نه امام را دیده و نه آن مواجهه عینی و حضوری را که نسلهای پیشین با چهرهی امام داشتند، تجربه کرده است. بنابراین، شناخت این نسل از امام، بهصورت طبیعی، در همان حد تاریخی و کتابی است.
اما سؤال مهم اینجاست که آیا اساساً ضرورتی دارد که این نسل با امام آشنا باشد؟ ممکن است کسی بگوید که من در حد یک آشنایی تاریخی کفایت میکنم؛ اینکه بدانم بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) بوده، در فلان سال تبعید شده، انقلاب را رهبری کرده، و جمهوری اسلامی را پایهگذاری نموده، همین برایم کافی است. این شناخت شناسنامهای و سطحی شاید برای برخی کفایت کند، اما بحث اصلی اینجاست که قبل از آنکه بپرسیم چرا نسل امروز به سراغ امام نمیرود، باید پاسخ روشنی به این بدهیم که آیا اساساً احساس نیازی به این شناخت وجود دارد یا نه.
به نظر من، این همان نقطهی آغاز بحران است. یعنی شاید بخش مهمی از دوری نسل جدید از امام، به این بازگردد که احساس نیازی در او ایجاد نشده است. حال سؤال بعدی این است که ما چه باید بکنیم؟
ما معتقدیم که امام، نسخهای برای درمان دردهای جامعهی امروز ما ارائه کرده است. نسخهای که همچنان زنده و تأثیرگذار است. از همین منظر است که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «امام، امام دیروز نیست؛ امامِ امروز است، و امامِ فردا هم هست.» این بیان، برخاسته از اعتقاد عمیق ایشان به ضرورت پیوستگی جامعهی امروز با امام است.
در این زمینه، کمکاری دستگاههای فرهنگی ما مشهود است. بخشی از این کمکاری حتی در بین نیروهای حزباللهی و عناصر ارزشی نیز دیده میشود؛ آنجایی که میگویند ما امروز تحت ولایت رهبر معظم انقلاب هستیم، فرمایشات ایشان را میشنویم، پس چه ضرورتی دارد که به گذشته بازگردیم و از امام بگوییم؟ این نگاه، دقیقاً در تضاد با بیانات خود حضرت آقاست. این نشان میدهد که بعضی از ما، هنوز مبانی فکری ایشان را بهدرستی نشناختهایم.
رهبر انقلاب با صراحت میفرمایند که امام، هویت جمهوری اسلامی است؛ روح جمهوری است؛ نرمافزار آن است. ایشان در تمام ۱۴ خردادها، بر این موضوع تأکید کردهاند و در هیچ سخنرانی یا ملاقاتی، حتی اگر یک جمله هم شده، از یاد امام غفلت نکردهاند. این مسائل از روی تعارف یا صرف عشق و علاقه نیست؛ خود ایشان هم میفرمایند که «من عاشقانه امام را دوست داشتم، اما این فقط عشق نیست؛ نگاه راهبردی است، نگاه استراتژیک است.»
امام، نرمافزار جمهوری اسلامی است و بدون این نرمافزار، سختافزار جمهوری اسلامی نمیتواند بالا بیاید؛ کارایی لازم را نخواهد داشت. بنابراین، بازگشت به اندیشهی امام، ضرورتی اساسی و حیاتی است.
حال، اگر به این نکته برسیم که باید به امام و اندیشهاش رجوع کرد، آنگاه سؤال مهم این خواهد بود که چگونه؟ پاسخ این است: باید با زبان نسل امروز با او سخن گفت. زبان این نسل، زبان دیگری شده است. ابزارهایی که این نسل برای دریافت پیام استفاده میکند، متفاوت از گذشته است. پس اگر قبول کردیم که باید با نوجوان و جوان امروز سخن گفت، باید با زبان خودش با او سخن گفت.
رویکرد ما باید اقناعی و گفتوگویی باشد، نه از موضع بالا به پایین. ما اگرچه به حقانیت امام اعتقاد داریم، اما در مواجهه با نوجوان و جوان، نباید از جایگاهِ از پیش برنده و خود حقپندار سخن بگوییم. باید همراه شویم، همزبان شویم، و با زبان هنر، زبان چندرسانهای، شبکههای اجتماعی و مولتیمدیا وارد گفتگو شویم.
در مؤسسه، همین مسیر را آغاز کردهایم. هم در حوزهی پاسخ به شبهات و تحریفها، هم در حوزهی معرفی اندیشهی امام، استفاده از زبان هنر و رسانه را آغاز کردهایم. ساخت مستندها را شروع کردیم. در دورهای که رهبر معظم انقلاب فرمودند روایتسازی شود، حضرت آیتالله خمینی، تولیت محترم مؤسسه، فرمودند که در پاسخ به این مطالبهی رهبری، مؤسسه باید رویکرد تبیینی و ترویجی پیدا کند، و از حالت صرفاً پژوهشی خارج شود. این مسیر آغاز شده است.
در حوزهی مستند، آثاری تولید شده که در ایام خاص منتشر خواهد شد. یک کار نمایشی نیز در دست اجراست که نگارش آن تمام شده، نمایشنامه آن آماده است و انشاءالله در شهریور ماه در تالار وحدت روی صحنه خواهد رفت، و حتی امکان اجرای آن در استانها نیز پیشبینی شده است.
در حوزهی پردهخوانی و نقالی نیز دوستان ما در بخش فعالیتهای فرهنگی کار میکنند تا در ایام سالگرد امام، برنامههایی آماده شود. همچنین در حوزههای دیگر مانند نقاشی، شعر و سایر قالبهای هنری نیز فعالیتهایی آغاز شده است.
البته باید تأکید کنم که این رسالت، تنها بر عهدهی مؤسسه نیست. ما یک دستگاه تخصصی هستیم که در حوزهی امام، بهطور خاص فعالیت میکنیم. متولی فرهنگ نیستیم، متولی هنر نیستیم، متولی آموزش و سیاست هم نیستیم. اما آنچه مربوط به شخصیت امام و اندیشهی اوست، تخصص ماست. در عین حال، مسئولیت اختصاصی هم نداریم.
همهی نهادها باید وارد این عرصه شوند. خبرگزاریهایی چون فارس، تسنیم، جماران، ایسنا و… همه وظیفه دارند. وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، نهادهای متولی فرهنگ مانند حوزهی هنری، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، وزارت ارشاد، مؤسسهی اوج، سراج، قُرب و دیگر نهادها، همه باید به این مسئله توجه داشته باشند. صدا و سیما هم مسئولیت مهمی دارد.
من همیشه این جمله را میگویم: مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام، متولی اختصاصی ترویج اندیشهی امام نیست؛ دستگاه تخصصی است، نه اختصاصی. ما در یک حوزهی مشخص و محدود، یعنی امام، فعالیت میکنیم. اما ترویج امام وظیفهی همگانی است.
در حوزهی آموزش، آموزش و پرورش و وزارت علوم وظیفهی مستقیم دارند. چرا که آموزش عمومی و تخصصی، مأموریت آنهاست. بنابراین، اگر قرار است در مسیر ترسیمشده توسط رهبر معظم انقلاب حرکت کنیم، این دو وزارتخانه باید در خط مقدم باشند.
از طرفی، بسیج، سپاه، نهادهای فرهنگی، صدا و سیما و دیگر دستگاهها نیز باید مسئولیتپذیر باشند. ما اگر از امام غفلت کنیم، یعنی مأموریت خود را ترک کردهایم. همانگونه که یک سرباز حق ندارد پست خود را ترک کند و بگوید فراموش کردم؛ اگر این پست خالی بماند، مرز از دست میرود. اگر در حوزهی امام غفلت شود، مرزهای فرهنگی، فکری و هویتی ما به خطر میافتد.
نمونهاش، سرود «سلام فرمانده» است. با اینکه اسم امام در آن نیامده بود، گلایههای فراوانی از مردم، خانواده شهدا، نیروهای انقلابی و قدیمیها به ما منعکس شد. حتی یکی از مسئولین ارشد فرهنگی، در گفتگو با من گفت: بله، غفلت شده است. اما این غفلت، در حوزهی امام، توجیهپذیر نیست. غفلت از امام، یعنی ترک وظیفه.
از لطف و محبت شما و همراهی دوستان بسیار سپاسگزارم. انشاءالله خداوند توفیق دهد که همه ما در این راه مسئولیتپذیر باشیم و مأموریت خود را فراموش نکنیم.